( طنز نوشته توسط fun-20 )
(دوستان گلم زیبایی این متن به عکس هایش است برای باز شدن کامل ان ها اندکی صبور باشید)
.
.
.
مردی ( نره خری ) به نام حسن !!!
از کودکی
هنوز یک ماهش نشده بود که شروع به خورن غذاهای مکمل کرد ( انگشتان ناناز پایش !!! )
وقتی ۶ ماهه بود خوردن هندوانه را یاد گرفت
اندکی که بزرگتر شد با اسامی مک دونالد . پیتزا . نوشابه و … اشنایی پیدا کرد
.
.
.
حسن بزرگ شد
بزرگ شد
و باز هم بزرگ شد
(طول + عرض)
در کل مربع شد …
در ۲۰ سالگی پس از شکاندن شاخ گاو زمان خود
بعد از دو سال در حالی که کچلی مزمن گرفته بود وارد زایشگاه شد
(مدیر : ببخشید اشتباه شد دانشگاه )
.
.
.
از بس در این مکان غذاهای خوب به او دادند
و دادند
و دادند
.
.
که بدبخت روش نمیشد بازم بره
( مدیر : اصلا فکر نکنین یه درصد در این مکان گوشت گربه های پارک دانشکده
به عنوان چلو گوشت سرو میشدااا )
.
.
.
در همین دوران بود که حسن قصه ما یک دل نه صد دل عاشق یکی از زیباترین . مظلوم ترین . خانم ترین
و … دختر دانشکده شد
(مدیر : دختره اصلا هم مار موز نبوداااا )
.
.
.
با این عشوه های شتری دختر
حسن کم کم عاشق شد
.
.
۲۴ ساله که بود احساس گشنگی شدید کرد
در یخچال را باز کرد چیزی ندید
پس گفت بهتر است زن بگیرم ( چون هزار ماشا… نره خری شده بود)
( از نوع دایم الگشنه اش)
.
.
همسرش به شدت به او عشق می ورزید
.
.
.
حسن و نازی ( مخفف نازخاتون ) توله دار شدند ( توله هایی زیبا و ملوس مثل باباشون )
.
.
حالا دیگر او مرد شد بود !!!
همسرش برایش غذاهای خوشمزه درست میکرد
.
.
و هی درست میکرد
.
.
و همچنان که درست میکرد … این شد!!!
.
.
حسن عصبانی بود که چرا ؟ … چرا من!!!
.
.
نازی تصمیم گرفت به او کمک کند
اری … او خرید کردن را یاد گرفته بود !!!
انقدر به این کمکش ادامه داد
تا
.
.
بعد از اندک زمانی حسن با این صحنه رو به رو شد
او خدا را بخاطر داشتن چنین همسری که
بدینوسیله او را از غذا خوردت باز داشته بود شاکر بود
.
.
خود به خود با این کمک های همسر لاغر شد
.
.
و بازهم لاغر شد ( الان دیگه مانکن شد )
.
.
.
اما همچنان همسرش برایش غذاهای خوشمزه درست میکرد
(البته اگه خرید اجازه میداد !!! )
( مدیر : به علت اصرار دوستان مبنی بر روش درست کردن غذای بالا
اسم این غذا مثلا خورشت بادمجونه … مثلا
مواد لازم : اب .و … )
.
.
هم اکنون او و همسرش با عشق با هم زندگی میکنند
.
.
.
اینم عکس توله توله ارشد خانواده
(بابا همون نوه رو میگم دیگه )
.
.
اینم یه زاویه دیگه ای از این نی نی ناز
.
.
.
و این داستان باز هم در این خانواده ادامه دارد …
نوشته شده توسط fun-20.com
نظرات شما عزیزان:
|